خاطرات یک روزنامه نگار

چی شد که من اینکاره شدم

خاطرات یک روزنامه نگار

چی شد که من اینکاره شدم

چرا آزادی؟

میتوان گفت آزادی نبودن مانع در راه نمو و تکامل و تجلی شخصیت آدمیست، بدین صورت هر چند چیز منفی است شرط اساسی تحقق همه چیزهائیست که نزد ما ارزش دارند . نمو قوای آدمی و تکامل شخصیت او همانست که از لحاظ دیگر حیات میخوانیم . پس در حقیقت آزادی همان زنده بودن است. از لحاظ اخلاقی آزادی شرط اساسی تحقق سعادت فرد و اجتماع است.

تقدس آزادی

آزادی مقدس است چون افراد متنوعند و همه رو توی یه قالب نمیشه ریخت و ریختن همه توی یه قالب نابود کردن شخصیت اوناس ولی همچنان درسته که بگیم باید آزادی باشه تا افراد فرصت داشته باشن متنوع بشن و استعدادهای خودشونو بروز بدن و زندگی برای همه لطف و ارزش پیدا کنه.

به همین خاطر آزادی شرط  اساسی  پیشرفت تمدن و فرهنگه . اگه همه ی افراد و به زور توی یه قالب بریزیم و آزادی نمو در جهات مختلف رو از اونا بگیریم نتیجه پژمرده شدن فردیت و تباه شدن استقلال شخصیت و قالبی شدن فکر و سخن و انحطاط فرهنگشونه .

گناه اساسی دستگاه تربیتی جدید ما اینه که چنین بوده است و انحطاط اجتماعی که شاهد اونیم نتیجه ی مستقیم نقایص دستگاه تربیتی ماست.